فروزان کوچولوی منفروزان کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

دختر کوچولوی من

یه مادر خوب

  برای خوشبخت بودن، مادر بودن کافیست.                        از وقتی این جمله رو شنیدم بارها و بارها تکرارش کردم و به خودم بالیدم که مامان شدم و شاکر خدای مهربون بودم. همیشه از خدا خواستم به همه کسانیکه منتظر یه نینی نازن یه دونه سالم و ماهشو  بده. آخه این خوشگلای خونه نعمت های  خیلی بزرگین که ما خیلی راحت برخورد میکنیم خیلی وقتها یادمون میره خدا چه لطف بزرگی در حق ما داشته...                        &...
30 آبان 1392

عاشورا

  پیر همه بود اگر چه او کودک بود صبرش ز غریبی پدر اندک بود میکرد به نی اشاره میگفت رباب ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود       دخترکم، امسال نتونستم خیلی واسه عزاداری بیرون برم . فقط شب عاشورا رفتم مسجد سر کوچه ولی روز عاشورا رفتیم روستا که هر سال میریم. آخه همه رفته بودن و منم تنهایی دلم میگرفت. تازه شب قبلش هم همه رفته بودن خونه خاله که ما نرفتیم، چون بابایی میگفت سرده و صلاح نیست. دیروز رفتم توی امامزاده نشستم وکلی دعا کردم. دخملی مامان الان یه فرشته معصومی و خدا خیلی هواتو داره. برای هممون دعا کن.   حالا چند تا از عکسهای مراسم دیروز رو میذارم تا دوست...
24 آبان 1392

بازم خرید 2

دخملی من، امروز خواستم عکس چند تا از لباسهاتو برات بذارم که مامانی رفته بود خودش خریده بود..... کی میای خانم گل من که اینا رو بپوشی عزیزممممممممممم         این لباس دایی جون و زندایی جون از کیش برات سوغاتی آوردن. دستشون درد نکنه....     ...
20 آبان 1392

دندون درد مامانی

دختر مامان، بالاخره درد دندونم امونم رو برید و بیشتر نگران بودم نکنه برای خوشگلم ضرر داشته باشه و رفتم دندون پزشکی. ولی دکتر گفت باید اول از دکتر زنانم اجازه بگیرم تا بدون عکس دندون و ادرنالین برام عصب کشی کنه و این بهونه ای شد تا برم و وضعیتت رو چک کنم. خدا رو شکر ضربان قلبت منظم و همه چیز عالی بود. امروز هم رفتم و دندونم رو درست کردم.      امااااااااااااااااااااااااااااا یه دندون دیگم هم یه تیکه اش کنده شد!!!!!!!!!!!! نمیدونم درد اون کی میخواد امونم رو ببره. شاید برم و اونم ترمیم کنم. دخترم نکنه همه کلسیم ها رو واسه خودت برمیداری و هیچی واسه مامانی نمیذاری    &n...
15 آبان 1392

دنیای آدم برفی

دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست اگر برف بیاید هست اگر برف نیاید نیست                                مثل دنیای من اگر تو باشی هستم اگر نباشی....!                                                 ...
12 آبان 1392

این چند روز.....

دختر گل من، میدونم که حالت خوبه چون حسابی شیطونی میکنی و مامانی از حس کردنت کلی ذوق میکنه ولی چند روز قبل حسابی منو ترسوندی. با اون اتفاق خیلی ترسیدم و درد هم داشتم. دکتر که رفتم ضربان قلبت منظم بود ولی دکتر میگفت اگه مشکلم بدتر بشه ممکنه نشونه این  باشه که داری میای با تمام اشتیاقی که واسه دیدنت دارم ولی دلم میخواد تا آخرش رشد کنی و به وقتش بیای.. دخملی مامان، حسابی مامانی ترسیده بود. دیگه همش استراحت کردم. بابایی کلی هوامو داشت. خیلی نگرانت بود. این چند روزو استراحت کردم و کم کم حالم بهتر شد. تازه همون شب    هم اومد به سراغم. تا روز بعد هم ادامه داشت. روز بعد شدیدی که منو دچار...
20 آبان 1392

به نام پدر

یک گوشه ازقلبم هست که همیشه فقط برای بابام میمونه ، همون جایی که خاطرات کودکی ام هنوز زنده اند حتی وقتی بزرگ میشم …   دخترا همیشه عاشق پدراشونن و پدرا هم همیشه عاشق دخترا   دختر کوچولوی من، عاشقانه دوست داریم ...
8 آبان 1392

مامانی تنهاست دخترکم

دلم نمیخواست بیام و از تنهایی و دلتنگی برات حرف بزنم دخترم، ولی الان فقط تورو دارم عزیزم که براش حرف بزنم. بابایی هم که رفته بیرون. البته حال بابایی هم خوب نبود و نمیتونست کمکم باشه. کاش الان اینجا بودی و دستتو میگرفتم و میبوسیدم. بعد دوتایی میشستیم کلی با هم حرف میزدیم.   آخه کی میگه وقتی تو باشی حال من بده. تو که باشی حال من خوبه عزیز دلمممممممم امروز دوباره صدای قلبتو شنیدم که ارومم کرد و لبخند رو روی لبام نشوند. گلکم بیا، کنار مامانی جات خیلی خالیه. بیا که مونس تنهایی مامانی هستی و حسابی بیقرارتم.........   دوست دارم هزار تاااااااااا ...
25 مهر 1392

یه حرف کوچولو

دختر گل مامان، مامانی میخواست در مورد یه چیزی باهات حرف بزنه. گذشت........... میدونم گفتن این حرفها شاید هنوز خیلی زود باشه ولی میدونی مامانی هوله دیگه. از الان همه فکرش روی تربیت شماست. میخواستم به شما بگم همیشه توی زندگی یه چیزو یادت بمونه و اون اینه که همه کسانی که یه جورایی دل مهربونتو شکستن رو ببخشی و چشمای قشنگتو روی خیلی چیزا ببندی. با بخشش دیگران خودتو بزرگ کردی و روحت بلندو بلندتر میشه و به جایی میرسی که فکرشو نمیکردی. دوست دارم یه روزی شاهد این باشم که دختر نازنینم دارای یه روح بلند و یه عشق جاودانی به همه کسانیکه دوروبرشن شده  برای گل دخترم بهترین بهترینها رو میخوام. عز...
24 مهر 1392

از دست بابای نینی

دخترم، عسل مامان خیلی شیطون شدی هاااااااااااا دیگه حسابی جات تنگ شده و داری خودی نشون میدی. میگی مامانی منم هستم....... الهی قربونت برم من عزیزکم. دیشب بابایی میگفت" من دخترمو شوهر نمیدم" من شده بودم . آخه کسی نیست به بابایی بگه بذار دخترم بیاد بزرگ شه بعدش بگو شوهرش نمیدم...... از دست بابایی میگم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میگه خوب تنها میشم. هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر بابایی دل نازک بشه قربون نی نی و بابای نی نی ...
22 مهر 1392